اندیشه‌ی اسلامی و نقش آن در رویارویی با غلو و افراطی‌گری

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سپاس و ستایش خدای یگانه را و درود و سلام خداوند بر رسول گرامی اسلام و بر خاندان و یاران و پیروان آن حضرت.

از شرکت در این همایش پربار برای دستیابی به اهداف مورد نظر آن بسیار خوشوقتم؛ همچنین مراتب تشکر و سپاس خود را از برگزارکنندگان و سامان دهندگان آن اعلام می‌دارم به ویژه از جناب استاد دکتر عادل عبدالله الفلاح و همکاران ارجمندشان در وزارت اوقاف و امور اسلامی کویت و نیز برادران مان در مؤسسه حمایت از فرهنگ و علوم و تربیت اسلامی روسیه و صندوق خیریه قهرمان روسی حاج احمد قادروف سپاسگزارم و مقدم علما، متفکران و مهمانان ارجمند را بسیار گرامی می‌دارم.

این همایش تأمل آگاهانه‌ای است در قبال یکی از چالش‌هایی که اندیشه‌ی اسلامی، بلکه امت اسلامی و وحدت و موجودیتش با آن روبروست. خداوند شیوه میانه و متعادلی را برای امت اسلام برگزیده است و بدین وسیله آنان را از سایر امت ها متمایز ساخته است و در این باره می‌فرماید: "وكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِیدًا..." بقرة:143. این گونه است که شما را ملّت میانه‌روی قرار داده ایم تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر (صلی الله علیه وسلم) (نیز) بر شما گواه باشد. 

«وسطیت» به معنی اتخاذ روشی میانه‌روانه در بین غلو در دین و تفریط نسبت به آن است به این معنی که نباید در دین هیچ گونه کوتاهی یا زیاده‌روی صورت گیرد و قرآن کریم حقیقت میانه‌روی در دین و اختلاف با سایر ادیان را که در دام غلو و پیروی از هوا و هوس افتاده و خود گمراه شدند و دیگران را نیز به گمراهی کشاندند، برای مسلمانان ترسیم مي‌کند و مي‌فرماید: "يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقِّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاَثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَات وَمَا فِی الأَرْضِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِیلاً" نساء:171.  

اى اهل كتاب در دینتان از حد و حق نگذرید و جز حق بر خداوند نگویید، جز این نیست كه مسیح عیسى بن مریم پیامبر خدا و كلمه او و روح اوست كه آن را به مریم فراداد، پس به خداوند و پیامبرانش ایمان بیاورید، و نگویید كه [خدا] سه‌گانه است، از این بازآیید كه به خیر [و صلاح‌] شماست، همانا خداوند خداى یگانه است، كه منزه و مبرا از داشتن فرزند است، او راست آنچه در آسمانها و در زمین است، و خداوند كارسازى را كافى است‌. 

انسان مسلمان موظف است با اعتدال و استقامت و رعایت عدالت در میان غلو (افراط) و سهل‌انگاری (تفریط) حرکت کند؛ زیرا غلو به معنی تجاوز از حد است، خواه در اعتقاد باشد یا در گفتار یا عمل و این امر از مسلمان پذیرفته نیست. حق در میانه‌روی است و نباید از حد گذشت یا از زیر بار مسئولیت ها شانه خالی کرد. این همان چیزی است که خداوند به پیامبر (ص) و کسانی که به رسالتش ایمان آورده بودند دستور داده است. خداوند متعال ضمن دعوت پیامبر خود و مسلمانان به پایداری و میانه روی آنان را از غلو و سرکشی باز می‌دارد: "فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ"  هود: 112. همان گونه که دستور یافته‌اى پایدارى كن و نیز هر كس كه با تو روى به سوى خداوند آورده است [چنین كند] و سركشى مكنید، چرا كه او به كار و كردارتان بیناست‌. بدیهی است که غلو، اسلام را از جاده میانه روی خارج می‌کند و در نیتجه صفا و پاکی و بردباری آن را می‌زداید و به سمت مبالغه و افراط گرایی و خروج از جاده اعتدال سوق می‌دهد. رسول گرامی اسلام ما را از غلو و تجاوز از حدود قانونی باز می‌دارد و با بیان این که غلو علت اصلی نابودی امت های پیش از ما بوده است می‌فرماید: ((إِيَّاكُمْ وَالْغُلُوَّ فِی الدِّینِ، فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمُ الْغُلُوُّ فِی الدِّینِ)) از غلو در دین بپرهیزید چرا کسان پیش از شما را غلو در دین نابود ساخت.

رسول اکرم پایه های استوار دین را بنیان می‌نهد و با کلماتی کوتاه و ارزشمند فهم صحیحی از اسلام ارائه می‌دهد و از جمله می‌فرماید: «إن هذا الدین متین فأوغلوا فیه برفق» این دین رزین و استوار است پس با دقت و شکیبایی وارد آن شوید. و«إِنَّ الدِّینَ يُسْرٌ، وَلَنْ يُشَادَّ الدِّینَ أَحَدٌ إِلَّا غَلَبَهُ، فَسَدِّدُوا وَقَارِبُوا، وَأَبْشِرُوا، وَاسْتَعِینُوا بِالْغَدْوَةِ وَالرَّوْحَةِ وَشَيْءٍ مِنَ الدُّلْجَةِ» دین آسان است و هر کس که در کار دین سخت بگیرد دین بر او چیره می‌شود پس راه میانه را در پیش گیرید یا دست کم به آن نزدیک شوید از اوقات صبح و شام و پاره ای از شب در انجام کارهای پسندیده یاری جویید. رسول اکرم بیان کرده است که شخص لجوج سخت‌گیر افراطی بدون شک هلاک می‌شود و سه بار فرمود: "هلک المتنطعون" افراد سخت‌گیر هلاک شدند. 

حکمت تحریم غلو در دین

دلایل زیادی برای تحریم غلو در دین وجود دارد که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

غلو و افراط امر ناپسندی است که طبیعت بشری آن را بر نمی تابد و اگر هم گروهی آن را تحمل کنند غالب مردم قدرت تحمل آن را ندارند، و علت آن حدیث جابر بن عبدالله انصاری است که در این حدیث رسول خدا ε جابر را به خاطر طولانی خواندن نماز بر مردم و شکایت یکی از نمازگزاران از وی مورد سرزنش قرار داد و سه بار به او فرمود: أَفَتَّان أنتَ یا معاذ؟ مگر تو فتنه گر هستی ای معاذ؟ همچنین پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامی که معاذ و ابوموسی را به یمن می‌فرستاد خطاب به آنان فرمود: "یسرا ولا تعسرا وبشرا ولا تنفرا وتطاوعا ولا تختلفا" آسان بگیرید و سخت مگیرید؛ بشارت دهید و مردم را متنفر نسازید؛ با آنان با نرمی و انعطاف برخورد کنید و اختلاف نورزید. عمر رضى الله عنه نیز می‌فرمود: "لَا تُبَغِّضُوا اللَّهَ إِلَى عِبَادِهِ، وَقَالُوا: وَكَيْفَ ذَاكَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ؟ قَالَ: يَقُومُ أحدكُمْ إِمَامًا فَيُطَوِّلُ عَلَيْهِمْ حَتَّى يُبَغِّضَ إِلَيْهِمْ مَا هُمْ فِیهِ". خدا را در نزد بندگانش منفور نسازید. گفتند: خدا خیرت دهد این کار چگونه ممکن است؟ فرمود: چنان که یکی از شما برای مردم امامت می‌کند، به نماز طول می‌دهد تا جاییكه نماز را در نزدشان ناپسند منفور می‌سازد. 

غلو بی دوام است و انسان زود درمانده می‌شود چرا كه قدرت روانی و جسمی اش محدود است چه بسا غلو به کسالت یا به افراط و تفریط می‌انجامد و از سختگیری به بیهودگی ختم می‌شود. به همین خاطر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم فرموده است: «إِنَّ هَذَا الدِّینَ مَتِینٌ، فَأَوْغِلْ فِیهِ بِرِفْقٍ، وَلَا تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِكَ عِبَادَةَ اللَّهِ، فَإِنَّ الْمُنْبَتَّ لَا أَرْضًا قَطَعَ وَلَا ظَهْرًا أَبْقَى» این دین، دین استواری است پس با مدارا در آن پیش برو وعبادت خدا را در نزد خود منفور جلوه مده زیرا رهرو عجول نه راهی را طی کرده و نه مركب خود را حفظ كرده است. همچنین می‌فرماید: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ، عَلَيْكُمْ مِنَ الْأَعْمَالِ مَا تُطِیقُونَ، فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَمَلُّ حَتَّى تَمَلُّوا، وَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَا دُووِمَ عَلَيْهِ وَإِنْ قَلَّ» ای مردم اعمالی را انجام دهید که از عهده اش بر می‌آیید خداوند خسته نمی شود ولی شما خسته می‌شوید و پسندیده ترین اعمال نزد خداوند آن است که صاحبش آن را پیوسته انجام دهد اگر چه کم باشد.

غلو در دین باعث ضایع کردن سایر حقوق و تکالیفی می‌شود که رعایت آن بر مسلمان واجب است؛ حکما چه نیک گفته اند: هیچ اسرافی را ندیده ام مگر آن که در کنار آن حقی ضایع شده است. رسول خدا صلی الله علیه وسلم وقتی مشاهده کرد عبدالله بن عمر چنان غرق در عبادت شده است که حقوق خانواده را از یاد برده است به او فرمود: "يَا عَبْدَ اللَّهِ، أَلَمْ أُخْبَرْ أَنَّكَ تَصُومُ النَّهَارَ، وَتَقُومُ اللَّيْلَ؟ فَقُلْتُ: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: فَلاَ تَفْعَلْ صُمْ وَأَفْطِرْ وَقُمْ وَنَمْ فَإِنَّ لِجَسَدِكَ عَلَيْكَ حَقًّا، وَإِنَّ لِعَيْنِكَ عَلَيْكَ حَقًّا، وَإِنَّ لِزَوْجِكَ عَلَيْكَ حَقًّا".

«ای عبدالله این درست است که تو روزها را روزه می‌گیری و شب ها را به نماز می‌ایستی؟ گفتم آری یا رسول الله! فرمود: چنین مکن! بعضی روزها را روزه بگیر، و گهگاه قیام شب داشته باش، و بخشی از شب را هم بخواب چرا که بدنت بر تو حقی دارد، چشمانت بر تو حقی دارند و همسرت بر تو حقی دارد».

برخی از نشانه های غلو در دین

استبداد رأی و بی توجهی به نظرات دیگران در مسائل اجتهادی و مسائل احتمالی و چه بسا شخص غالی مسائل اجتهادی را قطعی و یقینی تصور می‌کند که تنها یک قول در آن درست است و آن هم قول اوست.

تلاش برای وادار کردن عموم مردم به آنچه خداوند بر آنان فرض نکرده است.

از دیگر مظاهر  غلو در دین سختگیری در کنار موجبات آسان گیری و تلاش برای وادار کردن دیگران به آنچه خداوند بر انجام آن مکلفشان نکرده است. مؤمن نباید آسان گیری را در هنگام سختی را رها کند و با رخصتی که خداوند قرار داده است مخالفت کند و جانب سختگیری را برگزیند. خداوند می‌فرماید: "یرید الله بكم الیسر ولا یرید بكم العسر" خداوند برای شما آسانی را می‌خواهد و سختی را نمی خواهد. حضرت عایشه می‌فرماید: "مَا خُيِّرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلى الله عَلَیه وَسَلم بین أَمْرَيْنِ إِلَّا أَخَذَ أَيْسَرَهُمَا مَا لَمْ يَكُنْ إِثْمًا". هر گاه رسول خدا در بین دو کار مخیر می‌شد حتما آن را که آسان‌تر بود انتخاب می‌کرد؛ مادامی که گناه نبود.

سختگیری های نابجا: از آنجایی که سختگیری یکی از مهمترین مظاهر غلو در دین است اگر در زمان و مکان مناسب و شایسته آن صورت نگیرد مصیبت بزرگتری می‌آفریند؛ چنانچه با افراد نو مسلمان و توبه کار و یا در خارج از به اصطلاح دارالاسلام و سرزمین اصلی مسلمانان اعمال شود؛ زیرا اینان شایسته آسانگیری در مسائل فرعی و مسائل مورد اختلاف هستند و باید پیش از پرداختن به جزئیات در کلیات با آنان توافق کرد و ابتدا باید به تصحیح عقایدشان پرداخت. در سفارش رسول خدا به معاذ بن جبل هنگامی که او را به یمن می‌فرستاد آمده است: «إِنَّكَ سَتَأْتِی قَوْمًا أَهْلَ كِتَابٍ، فَإِذَا جِئْتَهُمْ، فَادْعُهُمْ إِلَى أَنْ يَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَكَ بِذَلِكَ، فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَكَ بِذَلِكَ، فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَكَ بِذَلِكَ، فَإِيَّاكَ وَكَرَائِمَ أَمْوَالِهِمْ وَاتَّقِ دَعْوَةَ المَظْلُومِ، فَإِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ»یعنی: همانا شما بر قومی از اهل کتاب وارد می‌شوی ابتدا آنان را به پذیرش لا اله الا الله و محمد رسول الله دعوت کن اگر پذیرفتند آنان را مطلع ساز که خداوند شب و روز پنج وفت نماز را بر آنان فرض کرده است اگر قبول کردند به آنان یادآور شو که خداوند در اموال شان صدقه ای قرار داده است که از ثروتمندان شان گرفته می‌شود و به نیازمندان شان داده می‌شود اگر این را نیز پذیرفتند پس مواظب اموال آنان باش و از نفرین مظلوم بیم داشته باش چرا که میان آن و خداوند مانعی نیست.

شدت و خشونت: از دیگر مظاهر غلو در دین خشونت در رفتار و برخورد و ناهنجاری در دعوت است و این برخلاف دستور خداوند و رسول گرامی اوست. خداوند متعال می‌فرماید: "فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ" پس به واسطه رحمت خداوند است با آنان نرمخویى می‌کنی و اگر درشت‌خوى سختدل بودى بى‌شك از پیرامون تو پراكنده مى‌شدند. رسول خدا نیز می‌فرماید: "إِنَّ اللَّهَ رَفِیقٌ يُحِبُّ الرِّفْقَ فِی الأَمْرِ كُلِّهِ" خداوند مهربان و باملایمت است و ملایمت را در همه امور دوست دارد.

بدگمانی نسبت به مردم: از دیگر مظاهر غلو و سختگیری و از لوازم آن حس بدگمانی نسبت به دیگران است؛ اصل در سختگیری متهم دانستن دیگران است و غالبا در اتهام متوقف نمی‌شود وبه محکومیت می‌انجامد؛ درست برخلاف آن چیزی که در تمامی شرایع و قوانین مقرر می‌دارند: متهم بی گناه است تا زمانی که جرمش ثابت شود. انسان های افراطی احتمال شر را بر احتمال خیر ترجیح مي‌دهند و مخالفان خود را به سهل‌انگاری در دینداری متهم می‌كنند ویا آنها را بدعت گزار می‌شمارند. بدگمانی آنان به عموم مردم محدود نمی شود بلکه به نخبگان نیز سرایت می‌کند؛ هرگاه فقیهی فتوایی دهد و در آن قصد آسانگیری بر مردم و برداشتن موانع از سر راهشان را داشته باشد چنین شخصی را به مسامحه کاری و سهل انگاری در دین متهم می‌کنند و این اتهام نه تنها زندگان، بلکه مردگانی را که قدرت دفاع از خود ندارند هم در بر می‌گیرد، کسانی مانند ائمه مذاهب که با وجود فضیلت و جایگاهی که در نزد امت اسلام در تمام دوران ها دارند از زبان و گمان گروه تندروان در امان نبوده اند. اشتیاق و حرص نسبت به متهم کردن مسلمانان به نابودی و نه سازندگی ریشه تاریخی دارد؛ انتقاد از دیگران و پیراستن خود آنان را مغرور ساخته است. خداوند متعال در این باره می‌فرماید: "فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی" خود را ستایش وتمجید نکنید؛ او داناتر است نسبت به کسی که تقوا پیشه کند. رسول خدا نیز می‌فرماید: "إیاكم والظن فإن الظن أكذب الحدیث" از ظن و گمان دوری کنید چرا که گمان نادرست‌ترین گفتار است.

نگاه ایده آل به جامعه

از دیگر مظاهر غلو آن است که فرد به جامعه و افراد آن به دید ایده آل و آرمانی می‌نگرد و در نظر او جامعه باید عاری از هر نوع گناه باشد و فضای دوستی و محبت و اطاعت بر آن حاکم باشد. این یک نگرش ایده آل آرمانی و خیالپردازانه است و کاملا دور از واقعیت است؛ گناه و معصیت در تمام امت ها و در بین پیروان تمام پیامبران وجود داشته است. تمام انسان ها گناه کارند و رسول گرامی اسلامی نیز در حدیثی پیرامون این موضوع می‌فرماید: "کل بنی آدم خطاء وخیر الخطائین التوابون" همه فرزندان آدم مرتکب خطا و اشتباه می‌شوند و بهترین خطاکاران توبه‌کنندگانند. 

دلایل غلو در دین 

مهمترین دلایل غلو در دین عبارتند از:

ضعف بینش نسبت به حقیقت دین

در اینجا منظور از ضعف بینش نسبت به حقیقت دین دانش اندکی است که صاحبش می‌پندارد او را به جمع عالمان بزرگ وارد ساخته است در حالی که بسیاری از مسائل را نمی داند؛ جزئیات را به کلیات ارتباط نمی دهد و متشابهات را به محکمات بر نمی گرداند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در این زمینه می‌فرماید: "إِنَّ اللَّهَ لاَ يَقْبِضُ العِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنَ العِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ العِلْمَ بِقَبْضِ العُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا، فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا"خداوند علم را به کلی از بندگان می‌گیرد بلکه آن را با گرفتن علما از بین می‌برد تا این که عالمی باقی نمی ماند و مردم رؤسای نادانی را بر می‌گزینند و مسائل را از آنان می‌پرسند، آنان هم به مردم فتوا می‌دهند در نتیجه خود گمراه شده و مردم را نیز گمراه می‌کنند. 

از نشانه‌های فقدان بینش قوی نسبت به حقیقت دین، داشتن رویکرد ظاهری در فهم متون دینی است، برخی از جوانان به معانی تحت اللفظی چنگ می‌زنند بدون این که به فهم فحوا و شناخت مقاصد آن بپردازند؛ آنان قیاس را نمي‌شناسند و آن را به کار نمی‌گیرند و به علت و حکمت شریعت نیز عنایت نمي‌ورزند. 

دیگر نشانه آن مشغول شدن به درگیری های جانبی و غفلت از مسائل بزرگ است؛ از مهمترین دلایل اکتفا به دانش سطحی و مظاهر ضعف بینش دینی مشغول شدن برخی از جوانان به مسائل جزئی و فرعی و غفلت از مسائل بزرگی است که با موجودیت امت اسلامی و هویت و سرنوشت آن ارتباط دارد. به همین خاطر می‌بینیم بسیاری از آنان به خاطر مسأله فرعی و مورد اختلاف در بین علمای سلف و خلف که راهی هم برای اتفاق نظر آنان وجود ندارد اوضاع را به هم می‌زنند؛ چنین مسأله ای از مسائل فرعی اجتهادی است که فهم افراد در آن با هم متفاوت است و دلایل هم با هم تعارض دارد. به عنوان مثال دست گرفتن در نماز که آیا بالای سینه باشد، زیر ناف باشد یا در بین این دو؛ اختلاف در این مسأله اصلا مهم نیست و نباید در این زمینه به تلاش بیهوده پرداخت و چیزهای به مراتب مهمتر و بزرگتر را رها کرد. 

مورد دیگر افراط در حرام کردن اشیاء (بدون دلیل) است. از دلایل ناآگاهی و دوری از فهم صحیح دینی گرایش به سختگیری و افراط در تحریم است با این که قرآن کریم و سنت نبوی و علمای سلف در این زمینه هشدار داده اند. خداوند متعال می‌فرماید: "وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ" نحل: 116. و با هر دروغى كه به زبانتان مى‌آید، مگویید كه این حلال است و این حرام، تا بر خداوند دروغ بسته باشید، زیرا كسانى كه بر خداوند دروغ ببندند رستگار نمى‌شوند. سلف صالح، حرام را جز در مواردی که می‌دانستند قطعا حرام است به کار نمی بردند و اگر نص قطعی بر حرمت آن نیامده بود می‌گفتند: ما از این کار اکراه داریم یا آن را نمی پسندیم یا چنین عباراتی که صراحتا مفهوم تحریم را در بر نداشت. غالیان با وجود امکان کراهت به سمت حرام کردن اشیاء گرایش دارند و با امکان آسانگیری به سختگیری روی می‌آورند.

نشانه دیگر، پیروی از متشابهات و ترک محکمات است. متشابه به چیزی می‌گویند که معنای احتمالی داشته باشد و مفهوم آن قطعی نباشد اما محکم امری است که معنایش روشن و مفهوم آن مشخص باشد؛ غالیان امروزی در تکفیر امت و مباح کردن خون آنان به متشابهات روی می‌آورند و اگر متشابه را به محکم ارجاع می‌دادند به عدالت و حقیقت حکم می‌دادند. 

دوری از محافل علمی علما از دیگر مظاهر این جهل است. از اسباب ضعف بینش برخی افراد این است که علم را از اهل علم و متخصصان واقعی آن فرا نگرفته است برخی از آنان به تعدادی از کتاب ها و نوشتجات و مطالعه خارج از چارچوب منابع شرعی روی می‌آورند و این امر باعث می‌شود در فهم به خطا روند و نتوانند احکام را از اهل علم و دانشمندان معتمد فرا گیرند.

ضعف بینش نسبت به واقعیت های زندگی، تاریخ و سنت های حاکم بر هستی

پس از ضعف بینش نسبت به حقیقت دین، مهمترین دلایل غلو در دین به مسأله ناآگاهی نسبت به واقعیت های  زندگی بر می‌گردد؛ برخی از آنان چیزی را می‌خواهند که امکان ندارد، و به دنبال چیزی می‌روند که وجود خارجی ندارد و در چیزهایی که هیچ گاه روی نمی دهد خیال پردازی می‌کنند. چنین شخصی واقعیت را به صورت غیر حقیقی می‌فهمد و آن را بر اساس خیالاتی تفسیر می‌کند که در ذهنش نقش بسته است و در سنت های حاکم خداوند بر آفریده هایش جایگاهی ندارد و هیچ حکم شرعی درباره آن نیامده است. او می‌خواهد جامعه را تغییر دهد؛ افکار جامعه، احساسات، آداب و رسوم، اخلاق، ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن را با ابزارهای واهی و خیالی تغییر دهد. شناخت تاریخ و آگاهی از واقعیت ها به معنی قرائت روایی مسائل نیست بلکه به معنی آگاهی و عبرت آموزی و ورود به سنت های الهی است خداوند متعال می‌فرماید: "أَفَلَمْ يَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ" حج: 46. آیا در زمین گردش نكرده‌اند تا دلهایى داشته باشند كه با آن بیندیشند یا گوشهایى كه با آن [حق را] بشنوند، آرى [فقط] دیدگان نیست كه نابینا مى‌شود، بلكه دلهایى كه در سینه‌ها هست هم نابینا مى‌گردد. تاریخ گنجینه پند و عبرت و استاد امت هاست همان گونه که فرد از رویدادهای فردای امت درس می‌آموزد امت نیز از گذشته به سود زمان حال پند می‌گیرد و از صواب و خطا و پیروزی و شکست آن استفاده می‌کند.

درمان غلو: درمان قطعی غلو تنها از دو راه امکان پذیر است:

گفتگوی جدی و جدال احسن بر مبنای نصوص شرعی و قواعد معتبر از سوی افراد قوی و متخصصان علوم شرعی، علوم اجتماعی، روان شناسی، حقوق و کسانی که به گفتگو ارج می‌نهند و به کارایی آن واقف هستند.

تلاش و پایداری در معالجه اسباب غلو و بررسی انگیزه های آن و بررسی هر یک از اسباب در جای خود خواه دینی باشد یا سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی یا روانی و سپس کار در راستای از بین بردن اسباب و علل آن.

 والسلام علیكم ورحمة الله وبركاته